و من به تو وابسته
غرق این سکوتم
باوربکنی یا نه
از روزی که رفتی سالها گدشته و من هنورم چشم به راه شنیدن صدای تو هستم.
حس تومان با ترس شدیدی دارم از اینکه چرا نمی تونم حتی ایمیلم رو باز کنم .
میترسم از اخرین پیامی که نوشتی : میخوام همه چیز عادی بشه
و همون جا که من ایمیل رو بستم .
و فرار کردم دوباره به کنج تنهایی و تاریکی خودم .
میترسم باز کنم ایمیلم رو و ببینم که نوشتی : هی فلانی ، همه چیز عادی شد ... تو برای من دیگه وجود نداری ...
هنوزم ته این چشم به راهی ، میدونم یک روزی میرسه که منو نجات میدی .
دقیقن همونطوری که میدونی هر بار صدام کنی
من سر از سر پا از پا به سمت پرواز میکنم .
فارغ از اینکه چند سال گذشته باشه
فارغ از اینکه چند بار شکار شده باشم ....
من دوست دارم و این تنها چیزیه که دارم .