نوشتم که یادم بمونه این شبو

ساخت وبلاگ

اما این پیام هایی که توی تلگرام پاک کردی ، سهم من بود ، من باخوندن اون پیام های تو دوباره جون گرفتم ، دقیقا همون پیام هایی که کمتر از همین یک ماه پیش فرستادی و گفتی هرچی بوده ، هر دوگانگی که بوده تموم شده و دیگه با من یک گانه ای
تو حق نداشتی پاکشون کنی
درسته همه چیز دست تو هست
اختیار همه چیز رو داری
و اصن ذره ی برات ارزش ندارم که انقد راحت منو بلاک میکنی و من هم هیچ گله ای ندارم
همیشه همه چیز همونی بوده که تو میخواستی اما این خیلی درد زیادیه ... همه سهم من همون چند تا پیام بود که دلم باهاشون خوش بود، چطور تونستی
همون ها رو هم پاک کنی؟
چرا؟
حداقل برای خودت رو پاک میکردی با وفا
با مرام
اصن تو قوی
اصن تو محکم
اصن تو آدم سخت که هر چی اراده کنی همون میشه
اما من چی ؟ منو چرا می‌زنی ؟
زورت به ضعیف تر و مظلوم تر از خودت میرسه ؟
زورت به من میرسه که حتی ثانیه آخر سال رو هم با اشک و گریه سر کردم ؟
من که اصن حرفی نزدم حتی وقتی بلاکم کردی
اصن من چه اهمیتی دارم که میپرسم چرا،
ببخشید که اصلا پیام دادم مزاحمت شدم
راحت باش
بزن، بشکن ، پاک کن، توی سطل زباله بنداز
تو آدم قوی ، آدم سخت ، من هم یک آدم مظلوم آروم ساکت یک گوشه ،
اما این چیزی که در من هست رو نمیتونی نابود کنی
اصن نمیدونم این پیام بدستت میرسه یا نه
ولی اگه رسید بدون
من هنوزم همین جام
دقیقا همون جایی که رهاش کردی
حتی با همه این چیزایی که در حق من روا میداری
ولی هنوزم دوستت دارم
همین .

نوشته شده توسط:همسخن|یکشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۱۴ | |لینک ثابت | موضوع: |

یه روز کوچولو ...
ما را در سایت یه روز کوچولو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mershado بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 7:14